تصویر ثابت


Auto Forwarding .......

شما ثانیه دیگر به بانک جاوا اسکریپت ایران منتقل می شوید
داستانک - لطفابه سایت ما به آدرس roochi.ir مراجعه نمایید
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، بنده ای را که دهان خود را می گشاید و می گوید : «بارالها ! به من روزی بده» ؛ ولی دست از طلبِ روزی می کشد، دشمن می دارد . [.امام علی علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
قاسمی09151185733[6]
باسلام خدمت اهالی محترم روستا وبازدیدکنندگان عزیز ما آمده ایم تا با کمک جوانان روستا بتوانیم قدمی در جهت رفع مشکلات روستایمان روچی برداریم وبتوانیم وبلاگی را جهت جمع آوری اطلاعات ومعلوماتی که مورد نیاز شماست فراهم کنیم ازشما هم میخواهیم مارادراین راه یاری کنید باتشکر

خبر مایه

 

گنجشک وخدا
روزهاگذشت وگنجشک باخدا هیچ نگفت.فرشتگان سراغش را ازخدا می گرفتندوخداهرباربه فرشتگان این گونه می گفت:می آید؛ من تنهاگوشی هستم که غصه هایش رامی شنود ویگانه قلبی هستم که درد هایش را درخود نگه می دارد.وسرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند،گنجشک هیچ نگفت وخدا لب به سخن گشود: بامن بگوازآن چه سنگینی سینه توست.گنجشک گفت: لانه کوچکی داشتم ، آرامگاه خستگی هایم بود وسرپناه بی کسی ام . توهمان را هم از من گرفتی . این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه ی محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟ وسنگینی بغضی راه کلامش را بست.سکوتی در عرش طنین افکند فرشتگان همه سر به زیر انداختند . خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی .گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.خدا گفت : وچه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم وتو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی! اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت...های های گریه هایش ملکوت خدا راپر کرد...


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام دوست خوبم تولدت مبارک


+ باسلام دوست خوبم تولدت مبارک
+ باسلام